معنی śliskość
śliskość
لغزندگی، لغزنده
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با śliskość
bliskość
bliskość
نَزدِیکی، بَستَن، بی فِکر، مُجاوِرَت، پایبَند
دیکشنری لهستانی به فارسی
świńskość
świńskość
خوک صِفَتی، حَریص
دیکشنری لهستانی به فارسی
ślisko
ślisko
بِه طُورِ لَغزَندِه، بِه طُورِ نامُنَظَّم
دیکشنری لهستانی به فارسی