معنی skrajnie
skrajnie
به شدّت
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با skrajnie
skromnie
skromnie
بِه طُورِ مُتِواضِعانِه، بِه صورَتِ مُتِوالی
دیکشنری لهستانی به فارسی
sprawnie
sprawnie
بِه طُورِ سَریع، بِلافاصلِه، ماهِرانِه، ماهانِه
دیکشنری لهستانی به فارسی