ترجمه skazać به فارسی - دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با skazać
skakać
- skakać
- پَرِش کَردَن، پَرِش، جَهش کَردَن، پَریدَن، پَرِش کُن، جَست و خیز کَردَن، پُررَنگ، تار، جَهش یافتِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
skracać
- skracać
- اِختِصار کَردَن، تَخصِیص، خُلاصِه کَردَن، چِکیدِه، کاهِش دادَن، رَد کَردَن، کوتاه کَردَن، مَحصول
دیکشنری لهستانی به فارسی