معنی skąpy skąpy خسیس، ارزان، بخیل، غیر سخاوتمند، بدون ساختار، سلام، کم، کمربند ایمنی خود را ببندید، نایاب، نور دیکشنری لهستانی به فارسی
skąpo skąpo بِه طُورِ کَمی، بِه صورَتِ کُرَوی، بِه طُورِ بَخِیلانِه، قابِلِ بَخشش، کَم کَم دیکشنری لهستانی به فارسی