معنی siedzieć
siedzieć
نشستن، بنشین، نشانه
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با siedzieć
wiedzieć
wiedzieć
دانِستَن، قابِلِ شِناخت
دیکشنری لهستانی به فارسی
widzieć
widzieć
دیدَن، بِبینید، دید
دیکشنری لهستانی به فارسی