ترجمه siadać به فارسی - دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با siadać
wsiadać
- wsiadać
- سَوار شُدَن، پُشتِ سَر بِنِشین، صُعود کَردَن، تَشدِید مِی شَوَد، شُروع کَردَن، شُروع کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
skakać
- skakać
- پَرِش کَردَن، پَرِش، جَهش کَردَن، پَریدَن، پَرِش کُن، جَست و خیز کَردَن، پُررَنگ، تار، جَهش یافتِه
دیکشنری لهستانی به فارسی