معنی rzeźbiarz rzeźbiarz مجسّمه ساز، باشکوه، پیکر تراش، پیکربندی مُجَسَّمِه ساز، باشُکوه، پِیکَر تَراش، پِیکَربَندی دیکشنری لهستانی به فارسی