معنی rozwiązanie rozwiązanie منحل شدن، حلّ کند، راه حلّ، شروع کنید، نتیجه گیری، نجیب زاده مُنحَل شُدَن، حَلّ کُنَد، راهِ حَلّ، شُروع کُنید، نَتیجِه گیری، نَجِیب زادِه دیکشنری لهستانی به فارسی