معنی rozróżniać rozróżniać تشخیص دادن، برای متمایز کردن، تمیز دادن، ظریف، کشف نشده تَشخیص دادَن، بَرایِ مُتِمایِز کَردَن، تَمیز دادَن، ظَریف، کَشف نَشُدِه دیکشنری لهستانی به فارسی