معنی rozmieszczenie rozmieszczenie ترتیب، سفارش دهید، قرار دادن، مجموعه، استقرار تَرتِیب، سِفارِش دَهید، قَرار دادَن، مَجموعِه، اِستِقرار دیکشنری لهستانی به فارسی