معنی rozłączenie rozłączenie بی ارتباطی، غیر اشتها آور، قطع ارتباط، قطع شده است بی اِرتِباطی، غِیرِ اِشتِها آوَر، قَطع اِرتِباط، قَطع شُدِه اَست دیکشنری لهستانی به فارسی