معنی rozdzielać rozdzielać توزیع کردن، توزیع کنید، چنگال زدن، چهار، جدا کردن، قطع کردن، منزوی کردن تَوزِیع کَردَن، تَوزِیع کُنید، چَنگال زَدَن، چَهار، جُدا کَردَن، قَطع کَردَن، مُنزَوی کَردَن دیکشنری لهستانی به فارسی