معنی rozczarowany rozczarowany بی اعتقاد، بی اعتماد، ناامید، دلسرد شد، ناامید شده بی اِعتِقاد، بی اِعتِماد، نااُمید، دِلسَرد شُد، نااُمید شُدِه دیکشنری لهستانی به فارسی