معنی reorganizować reorganizować دوباره مرتّب کردن، دوباره وارد کنید، سازماندهی مجدّد کردن، ساکت دُوبارِه مُرَتَّب کَردَن، دُوبارِه وارِد کُنید، سازماندِهی مُجَدَّد کَردَن، ساکِت دیکشنری لهستانی به فارسی