معنی pulsujący
pulsujący
تپنده، ضربان دار
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با pulsujący
musujący
musujący
فَوَرانی، قابِلِ فَهم بودَن، پُرجوش، مُشتاق
دیکشنری لهستانی به فارسی
psujący
psujący
فاسِدکُنَندِه، خَراب کَردَن، فاش کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی