معنی psotnie
psotnie
شیطنت آمیز، بی ادبانه
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با psotnie
płodnie
płodnie
بِه طُورِ پُرثَمَر، پُر جَمعِیَت
دیکشنری لهستانی به فارسی
istotnie
istotnie
حَیاتی طُور، ناراحَتی
دیکشنری لهستانی به فارسی
psotny
psotny
شِیطَنَت آمیز، اَهریمَنی، با شِیطَنَت، شِیطانی، شوم
دیکشنری لهستانی به فارسی
ustnie
ustnie
شَفاهی، بِه صورَتِ شَفاهی، ظُلم
دیکشنری لهستانی به فارسی