معنی przypuszczalny przypuszczalny محتمل، به احتمال زیاد، قابل فرض، فرض می شود، فریب خورده، مفروض، مفصل بندی دیکشنری لهستانی به فارسی
przypuszczalnie przypuszczalnie بِه طُورِ پیش فَرض، ماقَبلِ تاریخ، اِحتِمالاً دیکشنری لهستانی به فارسی