معنی przypadkowo przypadkowo به طور تصادفی، به طور غیر ارادی، تصادفی، تصادفاً، شانس، به طور غیررسمی، غیر رسمی، گاه به گاه دیکشنری لهستانی به فارسی
przypadkowy przypadkowy بی تَوَجُّه، بی اَثَر، تَصادُفی، تَصَادُفاً، اِتِّفاقی، وابَستِگی دیکشنری لهستانی به فارسی