جدول جو
جدول جو

معنی przypadkowo

przypadkowo
به طور تصادفی، به طور غیر ارادی، تصادفی، تصادفاً، شانس، به طور غیررسمی، غیر رسمی، گاه به گاه
دیکشنری لهستانی به فارسی