معنی przyległy
przyległy
متصّل، متصّل است
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با przyległy
przylegać
przylegać
چَسبیدَن، اِنتِخاب کُنید، مُجاوِرَت داشتَن، فُوری
دیکشنری لهستانی به فارسی