معنی przykrywać przykrywać پوشاندن، پوشش، شامل شود، کلاه گذاشتن، کمک کند، ماسک دیکشنری لهستانی به فارسی
przerywać przerywać مُتِوَقِّف کَردَن، تَوَقُّف، قَطع کَردَن، شِکَن، مُزاحِمَت کَردَن، مُزمِن دیکشنری لهستانی به فارسی