przerywać przerywać مُتِوَقِّف کَردَن، تَوَقُّف، قَطع کَردَن، شِکَن، مُزاحِمَت کَردَن، مُزمِن دیکشنری لهستانی به فارسی
przekazywać przekazywać رِساندَن، رِسیدَن، واگُذار کَردَن، سِپُردَن، واسِطِه بودَن، میانجیگَری دیکشنری لهستانی به فارسی