przerywanie przerywanie بِه طُورِ مُتِناوِب، بِه طُورِ مُعادِل، بِه طُورِ نَوَسَانی، با مَحَبَّت دیکشنری لهستانی به فارسی
przerywać przerywać مُتِوَقِّف کَردَن، تَوَقُّف، قَطع کَردَن، شِکَن، مُزاحِمَت کَردَن، مُزمِن دیکشنری لهستانی به فارسی