przeważać przeważać بیشتَرِ وَزن داشتَن، بالاتَرین، غَلَبِه پِیدا کَردَن، غَلَبِه کُنَد دیکشنری لهستانی به فارسی
przerywać przerywać مُتِوَقِّف کَردَن، تَوَقُّف، قَطع کَردَن، شِکَن، مُزاحِمَت کَردَن، مُزمِن دیکشنری لهستانی به فارسی