معنی przepaść
przepaść
گودال عمیق، عمیق تر کردن، از دست دادن
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با przepaść
przejść
przejść
عُبور کَردَن، تَجاوُز کُنَد
دیکشنری لهستانی به فارسی