معنی przemoczone
przemoczone
آب زده، کم آب کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با przemoczone
przemoczony
przemoczony
خیساندِه، خیس و خیس شُدِه، خیس، قاطی شُدِه، مَرطوب
دیکشنری لهستانی به فارسی