przeważać przeważać بیشتَرِ وَزن داشتَن، بالاتَرین، غَلَبِه پِیدا کَردَن، غَلَبِه کُنَد دیکشنری لهستانی به فارسی
przesadzać przesadzać زیادِه رَوی کَردَن، اِصرار کُنید، اِغراق کَردَن، اِفتِخار، پیش داوَری دیکشنری لهستانی به فارسی