معنی prośba
prośba
دعا، دعا کن، درخوٰاست، متقاضی
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با prośba
prueba
prueba
اِثباتی، اِثبات، دَلیل
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
probar
probar
اِثبات کَردَن، ثابِت کُنَد، آزمایِش کَردَن، چِشیدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
prova
prova
اِثباتی، مُحاکِمِه، آزمایِشی، دَلیل، مَدرَک
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
prova
prova
اِثباتی، اِثبات، دَلیل
دیکشنری پرتغالی به فارسی
próba
próba
تَلاش
دیکشنری لهستانی به فارسی