معنی poznanie
poznanie
شناخت، تشخیص دهد
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با poznanie
doznanie
doznanie
اِحساس
دیکشنری لهستانی به فارسی
poddanie
poddanie
تَسلِیم، تَسلِیم شُدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
porwanie
porwanie
رُبایِش، چَنگ زَدَن، رُبودَن، گِرِفتَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
pozornie
pozornie
بِه طُورِ ظاهِری، اَز نَظَرِ ظاهِری، ظاهراً
دیکشنری لهستانی به فارسی
uznanie
uznanie
قَدردانی، سِپاسگُزاری، شِناخت، تَحسِین
دیکشنری لهستانی به فارسی