معنی poziom
poziom
سطح
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با poziom
poziomy
poziomy
اُفُقی، فُروپاشی
دیکشنری لهستانی به فارسی
poziomo
poziomo
بِه طُورِ اُفُقی، فُروکِش کَرد
دیکشنری لهستانی به فارسی
potion
potion
مَعجون
دیکشنری فرانسوی به فارسی
pozione
pozione
مَعجون
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ozio
ozio
تَنبَلی، اُوقات فِراغَت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی