معنی pożądanie
pożądanie
خوٰاستنی بودن، برای خوٰاندن، مطلوب، مساعد
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با pożądanie
poddanie
poddanie
تَسلِیم، تَسلِیم شُدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
pożądany
pożądany
مَطلوب، مِیل، مُورِدِ عَلاقِه
دیکشنری لهستانی به فارسی