معنی powierzenie
powierzenie
سپردن، سپرده گذار
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با powierzenie
powiedzenie
powiedzenie
گُفتِه، بَر زَبان آوَرد
دیکشنری لهستانی به فارسی
pocieszenie
pocieszenie
تَسَلِّی، شِتاب دادَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
powtórzenie
powtórzenie
تِکرَار، رویداد
دیکشنری لهستانی به فارسی
powietrznie
powietrznie
هَوایی، هَوا
دیکشنری لهستانی به فارسی
potwierdzenie
potwierdzenie
تَأیید
دیکشنری لهستانی به فارسی