معنی potocznie
potocznie
به طور محاوره ای، عزیز
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با potocznie
otoczenie
otoczenie
پوشِش، بَستِه بَندی
دیکشنری لهستانی به فارسی
corocznie
corocznie
بِه طُورِ سالانِه، سُوءِ اِستِفادِه مِی کُند
دیکشنری لهستانی به فارسی
pomocnie
pomocnie
بِه طُورِ مُفید، تَعطیلات
دیکشنری لهستانی به فارسی
potoczny
potoczny
عامیانه، عایِق
دیکشنری لهستانی به فارسی