معنی ponury ponury عبوس، اخم کردن، بی روح، بدون شادی، تاریک، تار شد، سایه دار، غمگین، غم انگیز، گله مند، گل آلود، ناامیدکننده، ناراضی دیکشنری لهستانی به فارسی