معنی pomięty
pomięty
چروکیده، چمباتمه زدن
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با pomięty
pamiętny
pamiętny
بِه یاد ماندَنی، بِهبود
دیکشنری لهستانی به فارسی
pobity
pobity
کُتَک خُوردِه، کُد، پَریشان، گیج شُدِه
دیکشنری لهستانی به فارسی