معنی polerować
polerować
صاف و برّاق کردن، همخوٰان
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با polerować
tolerować
tolerować
تَحَمُّل کَردَن، تَحَمُّل کُن
دیکشنری لهستانی به فارسی
poluzować
poluzować
شُل کَردَن، آشُفتِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
oferować
oferować
پیشنَهاد دادَن، پیشنَهاد کُنَد، اِرائِه دادَن، حاضِر
دیکشنری لهستانی به فارسی
polować
polować
شِکار کَردَن، دَرَّندِه، شِکار
دیکشنری لهستانی به فارسی
polewać
polewać
مُرغ را چَرب کَردَن، مُرغ
دیکشنری لهستانی به فارسی