معنی pogodzić
pogodzić
صلح دادن، صلح طلب
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با pogodzić
dowodzić
dowodzić
فَرماندِهی کَردَن، تَخمیر شُدِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
łagodzić
łagodzić
تَسکِین دادَن، تَسلِیحات، مُعتَدِل کَردَن، مُعتَرِضان
دیکشنری لهستانی به فارسی
ogrodzić
ogrodzić
مَحصور کَردَن، را اِحاطِه کُنَند
دیکشنری لهستانی به فارسی
pochodzić
pochodzić
مَبدَع بودَن، مات و مَبهُوت
دیکشنری لهستانی به فارسی
pogodnie
pogodnie
شادمانِه، با خُوشحالی
دیکشنری لهستانی به فارسی