معنی pognieciony
pognieciony
چروک خورده، چین خورده
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با pognieciony
zgnieciony
zgnieciony
فِشُردِه، فِشُردِه سازی
دیکشنری لهستانی به فارسی