معنی poddawać
poddawać
مجبور کردن، جادو شده
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با poddawać
podważać
podważać
تَضعیف کَردَن، سازِگاری
دیکشنری لهستانی به فارسی
podwajać
podwajać
دُو بَرابَر کَردَن، دُو زَبانِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
podlewać
podlewać
آب دادَن، آبیاری
دیکشنری لهستانی به فارسی
dodawać
dodawać
اِضافِه کَردَن، اِضافی
دیکشنری لهستانی به فارسی