معنی począć
począć
تصوّر کردن، از نظر مفهومی حاضر است
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با począć
moczyć
moczyć
خیس کَردَن، مَرطوب
دیکشنری لهستانی به فارسی
pojąć
pojąć
دَرک کَردَن، دَرک کُنَند
دیکشنری لهستانی به فارسی