معنی pochylony
pochylony
شیب دار، تکیه دادن، کج، کج کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با pochylony
uchylony
uchylony
نیمِه باز، نیمِه بازنِشَستِگی
دیکشنری لهستانی به فارسی