معنی płynnie
płynnie
به طور روان، روانی، به طور مایع گونه، رومانیایی، هموار
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با płynnie
płodnie
płodnie
بِه طُورِ پُرثَمَر، پُر جَمعِیَت
دیکشنری لهستانی به فارسی
płynny
płynny
رَوان، رَوانپِزِشک، مایِع، مُوَرَّب
دیکشنری لهستانی به فارسی