معنی płaskość
płaskość
تختی، تخریب
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با płaskość
własność
własność
مالِکیَّت، مالِکیَّت زَمین
دیکشنری لهستانی به فارسی
płytkość
płytkość
کَم عُمقی، ذِهنی سادِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
płatność
płatność
پَرداخت، بازپَرداخت
دیکشنری لهستانی به فارسی
gładkość
gładkość
صِیقَلی بودَن، صابون بودَن، نَرمی، صافی
دیکشنری لهستانی به فارسی
płasko
płasko
بِه طُورِ صاف، ضَخیم
دیکشنری لهستانی به فارسی