معنی piszczeć
piszczeć
جیغ زدن، جیر جیر، جیرجیر زدن، بوق زدن
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با piszczeć
niszczyć
niszczyć
ویرانگَری کَردَن، تَخرِیب، ویران کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی