معنی pieszy
pieszy
پیاده رو، پیاده شدن، عابر پیاده، عادت
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با pieszy
wiedzy
wiedzy
دانِشمَندانِه، شایِستِگی
دیکشنری لهستانی به فارسی
niższy
niższy
پایین تَر، رُتبِه پایین
دیکشنری لهستانی به فارسی
pierwszy
pierwszy
اَوَّل، اَوَّلیِّه
دیکشنری لهستانی به فارسی