معنی pierwotnie
pierwotnie
به طور نخستین یا اصلی، پایین، به طور اصلی، غمگین
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با pierwotnie
pierwotny
pierwotny
اَوَّلی، بَدَوی
دیکشنری لهستانی به فارسی