معنی pienistość
pienistość
پف دار بودن، ضربه زدن
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با pienistość
cienistość
cienistość
سایِه وار بودَن، پیش اَندیشی، سایِه دار بودَن، سایِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
pienisto
pienisto
کَف آلود، فُوم
دیکشنری لهستانی به فارسی