معنی pieczony
pieczony
برشته، پنج
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با pieczony
nieuczony
nieuczony
غِیرِعِلمی
دیکشنری لهستانی به فارسی
wieczorny
wieczorny
عَصر، بَعد اَز ظُهر
دیکشنری لهستانی به فارسی
wieczny
wieczny
جاویدان، جاودانِه، اَبَدی، وَضعِیَت فُوق سِتارِه
دیکشنری لهستانی به فارسی