معنی piec
piec
پختن، برای پختن، برشته کردن، برهنگی
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با piec
biec
biec
دَوَندَن، دَوَندِه، دَویدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
piep
piep
بوق زَنی، بوق
دیکشنری هلندی به فارسی