معنی pełnia
pełnia
پری، برای شنا کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با pełnia
pewnie
pewnie
با اِعتِماد بِه نَفس، مُطمَئِن، با اِطمینان
دیکشنری لهستانی به فارسی
spełniać
spełniać
بَرآوَردِه کَردَن، بَرآوُرد
دیکشنری لهستانی به فارسی
etnia
etnia
قُومِیَت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
wełna
wełna
پَشم، مُودار
دیکشنری لهستانی به فارسی
etnia
etnia
قُومِیَت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
pełny
pełny
پُر، پُر اَز روح
دیکشنری لهستانی به فارسی
etnia
etnia
قُومِیَت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی