معنی parzący
parzący
سوزان، سیگار کشیدن
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با parzący
karzący
karzący
تَنبِیه کُنَندِه، تَنبِیهی، تَنظِیم
دیکشنری لهستانی به فارسی
płaczący
płaczący
گِریان، چُوپَان، گِریِه کُنان، گِریِه کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
parujący
parujący
بُخارآلود، بُخار، دودکَردِه، بُخور
دیکشنری لهستانی به فارسی
karząco
karząco
بِه طُورِ تَنبِیهی، باریک، با اِنتِقام جویی، مُنصِفانِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
wrzący
wrzący
جوشان، دَر حالِ جوشیدَن، سَرپیچ کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
palący
palący
سوزان، خورَندِه، سیگار کِشیدَن، نِیش زَدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی